تو زیبا ترین عشق منو بابایی
قشنگم امروز با بابایی رفتیم سونوگرافی باورم نمیشد. گریم دراومده بود ،،، دیدمت بالاخره اونی روکه تو وجودم حس میکردم دیدم چقدر قربون صدقت رفتم . بابایی رو هم صدا زدم . وقتی تو رو تو صفحه مانیتور دید اون دستا و پاهای کوچولوت ،چنان ذوقی زد که بیا و ببین . دکی گفت 10 هفته و 3 روزته . بازم خدا رو شکر بخاطر همه چیز. بابایی اینقدر خوشحال شد که تا از مطب اومدیم بیرون رفت تو یه مغازه برام یه کادو خرید و تا خونه همش میگفت خدا رو شکر .
نویسنده :
میکاجون
0:15