ارمیاارمیا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

عشق مادوتا

تو زیبا ترین عشق منو بابایی

قشنگم امروز با بابایی رفتیم سونوگرافی باورم نمیشد. گریم دراومده بود ،،، دیدمت بالاخره اونی روکه تو وجودم حس میکردم دیدم چقدر قربون صدقت رفتم . بابایی رو هم صدا زدم . وقتی تو رو تو صفحه مانیتور دید اون دستا و پاهای کوچولوت ،چنان ذوقی زد که بیا و ببین . دکی گفت 10 هفته و 3 روزته . بازم خدا رو شکر بخاطر همه چیز. بابایی اینقدر خوشحال شد که تا از مطب اومدیم بیرون رفت تو یه مغازه برام یه کادو خرید و تا خونه همش میگفت خدا رو شکر .
21 شهريور 1392

این هفته ی نی نی من

سلام نی نی جونم شرمنده دیر سراغتو میگیرم بفکرتم اما باور کن چون سرکار میرم سرم شلوغه و یکم هم این اواخر اذیت شدم اینقدر که حالت تهوع داشتم اما من همه اینا رو بخاطر عشقم به جون میخرم قراربود عکس خوشملتو بزارم اما نشده بازم شرمنده میخوام برم امام رضا و به خاطر همه این الطافش که تو رو برای ما از خدا هدیه گرفته تشکر کنم میخوام بگم خدا جون هزاران بار شکرت میخوام تو رو هم تبرک حال و هوای امام رضا بکنم . راستی میخوام اولین کادومو هم برات بخرم . چی دوس داری ؟ هااااااااااان؟ حالا یه چیزی میخرم که به دردت بخوره . دوست دارم عزیزکم .بووووووووووووووووووووووووس فدات شم عجیجم ...
7 شهريور 1392

یه روز خوب دیگه با تو

سلام عزیزکم امروز خیلی حالم خوب بود و تا الان اصلا اذیتم نکردی گلم تو فقط موقع خوردن که میشه میای و مامان و قلقلک میدی .هنوزم وقت ناهار نرسیده پس هیچ مشکلی نیست. گوگولی من امروز یه روز بزرگتر شدی میخوای بدونی چه شکلی هستی تو دل مامانی؟ عکستو میزارم
28 مرداد 1392

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام نی نی جونم از اینکه از روز اول برات وبلاگ نساختم شرمنده آخه یه خورده کسالت داشتم . تو خوبی ها ولی این حالتای که من عاشقشونم چون بخاطر وجود توست یکم اذیتم میکنه . هنوز منو بابا میلاد باورمون نمیشه که اومدی تو دلم ؟ ولی بدون دنیامونو عوض کردی با برکت اومدی تغییراتم هر لحظه بیشتروبیشتر میشه و تو رو تو وجودم بیشتر احساس میکنم فقط بدون تو عشقی برای منو بابا. پس سالم و قوی بچسب به دل مامانی .دوست دارم عشقم
27 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مادوتا می باشد